۲۲ مطلب با موضوع «چالش های وبلاگی» ثبت شده است.

حتما همه تون این پست آقای صفایی نژاد رو دیدید.اگه هم ندیدید فک کنم هنوز هم میشه شرکت کرد . که برای ما وبلاگ نویس ها بوده و برای من خیلی امید بزرگی بود که بالاخره یکی به وبلاگ نویس ها توجه کرده! کتابی که من درخواست کردم آتشگاه بود که اسمشو شنیده بودم و فکر کردم خوندنش میتونه جذاب باشه و این پست برای معرفی کتاب آتشگاه است (+مسابقه :دی) 

 

 مامانمو می بینم که جز زحمت چیزی نداشتم براش . آبجیم که وقتی بغلش می کنم منو پرت می کنه اونور ولی روز تولدم برام کتاب می خره . پسر دایی کوچیکه که یک سالشه و وقتی ازش می پرسم :منو دوست داری ؟ 

میگه : نههه 

دوستم نبات *  که هروقت اسمش یادم میاد یه لبخند گنده می زنم . امیلی * که سه سال ازم بزرگتره اما از بچگی باهم دوست بودیم‌ و دلم براش خیلی تنگ شده .  کلاسای شاد که خیلی تو روح و روانم تاثیر گذاشته و باعت شادیم شده .کتاب ، نویسنده ها ، شخصیت ها و هرچیزی که به کتاب ربط داره .شعر های سهراب سپهری که عصرها می رم سراغشون .  و در آخر اینجا یعنی بیان و شماها که داید این متن مزخرف رو می خونید یکی از دلخوشی های بزرگ زندگیم هستین :)) و خدا ! که منو لایغ این همه دلخوشی دونسته 

* اسم مستعار ! 

+ چالش از : رادیو بلاگی ها

+ همه ی ما دلخوشی هایی داریم . پس همه مون هم باید بنویسیم ! 

 

 

سلام..

به این فکر می کردم که به چه کسی باید سلام کنم؟ بعد تو را به یاد آوردم، آری تو را. که از بچگی مزاحمم بودی و من ازت می ترسم. به احتمال زیاد نوه هایت، نبیره هایت یا ندیده هایت این نامه را خواهند خواند.

پس ای نبیره مزاحم همیشگی! سلام 

سلام=)

خب احتمالا می دونین دیگه جریان این چالشو که از اینجا شروع شده و چون من اصولا هر چالش رو پایم تو اینم شرکت کردم D: