داستان درباره یک پسره نوجوان به اسم حبیب که تو روستای بلوطک زندگی می کنه و مثل هرروستایی بلوطک هم خانی دارد که همه در روستا به او روباه (!) می گویند. اما خب مثل هر آدمی خان دوست نداره بهش بگن روباه و هیچ کس پیش خان نباید حرفی از روباه بزنه! اما حادثه ای باعث میشه که قربان قصاب (پدر حبیب) این اسمو به این صورت لو بده :ای روبااااااه! لعنت بر پدرت لعنت!!!! و نوکر های خان که حرفشو میشنن و .......ادامش رو می تونید حدس بزنید.
داستان جذابی داشت. وسطای داستان یک داستان دیگه هم به حول محور کتاب اضافه شد که داستان قلعه ای که خان توش زندگی می کرد رو می گفت و لذت بخش بود به شخصه برای خودم و ای کاش به اون بخش بیشتر باید پرداخته می شد. قلعه ای کنار کوه آتشگاه که شوروی بهش حمله کرد. و خان و پدر حبیب توش زندانی شدند و همه ی اهالی بلوطک دست بدست هم دادند که آنها را آزاد کنند چون:
دشمن که بیاید نمی پرسد چه کسی خان است چه کسی دهقان.
_جمله ای از کتاب
چیزی که از کتاب یاد گرفتم این بود که خب خیلی از اهالی بلوطک علاوه بر کارهای همیشگیشون استعداد هایی هم داشتند و نمی دونستن اگه استعداد هاشون رو کنار هم جمع کنن می تونن دست به کارهای بزرگی بزنن و شاید به قول هلن کلر:
ما به تنهایی می توانیم کارهای کوچکی انجام دهیم اما با همکاری هم میتوانیم تغییرات بزرگی بوجود آوریم .
یا همون ضرب المثل همیشگی که :یکدست صدا نداره.
از ویژگی های خوب کتاب که بگذریم .....خوب من دوست داشتم به اون بخشی که شوروی حمله می کرد بیشتر پرداخته می شد. چون که من کتاب هایی که جنگ توشون نقش مهمی داره رو خیلی دوست دارم و تقریبا به همین دلیل کتاب رو درخواست کردم .....اما گذشته از این بازی با جمله:
اگر به زور باشد گاو هم زور دارد کمی عقل و هوش هم لازم است
_پدر حبیب
که توی خیلی از فصل ها تکرار شد و نویسنده چند بار تکرارش کرد و تغییرش دادو نشون داد همیشه قرار نیست یه جمله همیشگی باشه.
احمد مدقق که نویسنده این کتابه تو یکی از مصاحبه هاش گفته:
در داستان نوجوان، ماجرا و جذابیتش برایم یک اصل است. مقصودم خلق یک داستان فانتزی نیست. در «آتشگاه» تا میتوانستم خیالورزی کردم بدون اینکه به جهان فانتزی بغلتم. رمان «آتشگاه» برای من تجربه فوقالعادهای از خیالورزی و رویاپردازی بود بدون اینکه پاهایم از جهان واقعی کنده شود.
و این دقیقا به شخصه برای من اتفاق افتاده و این دست رنج نویسندشه :)
خیلی ممنون بابت معرفی :)