+چرا وبلاگ می نویسیم ؟ 

 

1_ برای خودمون : چه چیزی قشنگ تر از این که سال ها بعد ، وقتی یک مادر یا پدر باشین و اونقدر درگیر مسائلتون باشین که یادتون بره اصلا وبلاگ داشتین ؟ بعد خیلی اتفاقی وبلاگتون رو پیدا کنین و بخونیدش ؟ تجربه هاتون رو ؟ حرفاتون رو ؟ مثل یک دفتر خاطرات ؟ و بزرگ شدن رو حس کنید ؟ 

 

2_ برای دیگران : تو اینستاگرام بیشتر دنبال کننده هامون فامیل و دوستامون هستن !  ولی وبلاگ اینجوری نیست ! مردم برا حرفامون ما رو دنبال میکنن ! عقایدمون ، روزمرگی های ناراحت و خوشحال کننده مون و این لذت بخشه که بدونی یک نفر تو رو میفهمه و درکت میکنه..بدون اینکه حتی ببینیش :) مثلا تو اینستاگرام یه پست میذاریم و زیرش میگم : خواهر عزیزم تولد مبارک ! اما تو وبلاگ می تونم یه متن فوق العاده طولانی براش بنویسم و از خاطراتم با خواهرم بگم و میدونم یک نفر هست که همه اون حرف ها رو میخونه و صرفا نمی گه : تولدش مبارک 😍😘 

 

3_ قضاوت شدن : این دیگه خیلی واضحه ! حتی سلبریتی ها هم اگه تو فضاهای اجتماعی دیگه حرفی بزنن همه بهشون تشر میزنن ، فحش میدن ، و کل خاندانشون رو میبرن زیر سوال ! نمی گم قضاوت شدن اینجا کم نیست ...چرا هست ! ولی کمتره .. یا حرف یکی از دوستان : اینجا هم افرادی هستن که مخالف باشن با افکار ما اما بین اون افرادی که انرژی میدن به ادم گم میشن .

 

4_من تو وبلاگم خودمم ! : شما تو دنیای واقعی کی هستید ؟ یک دختر که همیشه گریه میکنه ؟ و اینجا تبدیل به چه کسی شدید ؟ یه عینک دودی ؟ یه فضانورد ؟ یه خانم ایکسی که اینجا نویسندس......تو دنیای واقعی کیه ؟ مهمه ؟ من تو وبلاگم خودمم ! من چیزی هستم که می نوشته هام میگه..شایدم نباشم..من حتی می تونم تو وبلاگ .. تبدیل به کسی میشم که دلم میخواست باشم !

 

5_دوستان وبلاگی : دوستایی که هیچ وقت قرار نیست ببینمشون ، هیچ وقت قرار نیست با هم بریم کتاب بخریم ، ولی من می تونم مشکلاتم رو به اونا بگم ، بگم که "راستی تو آرتمیس فاول رو خوندی ؟" "انیمه اتک رو دیدی ؟" می تونم باهاشون برم افق ، می تونم باهاشون داستان بنویسم ، می تونم براشون متن های امید بخش بنویسم ، می تونم ساعت ها بهشون بخندم و باور داشته باشم که همیشه هستن کسایی که تو رو دوست داشته باشن =)

 

6_ همه ی وبلاگ نویس ها آرزوی نویسنده شدن رو دارن ، و وبلاگ جایی برای اولین نوشته های من . منی که شاید تو آینده یه نویسنده بشم ، یادم میمونه که یه روزی وبلاگ می نوشتم مثل خیلی از نویسنده های وبلاگ نویس دنیا ...ریچل هالیس ، فردیک بکمن شایدم شما یه روزی جزء اونا بشید... کسی چه میدونه ؟ 

 

7_ تظاهر کردن : چیزی که همه مورد های بالایی رو می بره زیر سوال ! خودم من با این خیلی مشکل داشتم ! چی میشه اگه بفهمین که طرف مقالبتون تظاهر میکنه ؟ بفهمین چیزی که هست ، نیست ؟ بفهمین که مرد سی ساله است که داره شما رو بازی میده ؟  هوم ؟ نمونه کاملترش این پست  =) بیاید صادق باشیم....‌هممون می ترسیم که طرف مقابل به ما دروغ بگه......چون آدم پشت مانیتور می تونه هرکسی باشه ! ولی بالاخره همه چیز وبلاگ که قرار نیست گل و بلبل باشه ! مثل همین دنیا ! پس آره ! بیاید نگران نباشیم ، به هم عشق بورزیم ، همدیگرو دوست داشته باشیم و با هم تکرار کنیم "گر نگهدار من آن است که من می دانم...شیشه را در بغل سنگ نگه می دارم" و خدا رو شکر کنیم که تظاهر کردن تو اینجا مثل جاهای دیگه نیست :" 

 

اینا دلیل من و شما و هزاران نفریه که وبلاگ دارن یا حتی داشتن و الان هیچ خبری ازش ندارن ..این ها دلایلی که باعت میشه من هرروز بیام اینجا ، به کامنت ها جواب بدم ، پست انتشار بدم ، اینا دلایلی که من وبلاگ نویس هستم :) 

۴۱ ۰