کریستف می گفت : پسر جان نباید همیشه درون غرقاب نگاه کرد . وگرنه دیگر زندگی میسر نیست
_ باید دست کسانی را که میان غرقاب هستند گرفت.
+ البته، ولی چگونه؟ بیاییم و خودمان را هم در آن بیاندازیم؟ چون آنچه تو میخواهی همین است. گرایشی در تو است که تنها جنبه های غم انگیز زندگی را ببینی خدا پاداشت دهد. بی شک این بدبینی از سر نیکی و احسان است اما دست و دل را از کار میاندازد.میخواهی دیگران را خوشبخت کنی؟ اول خودت خوشبخت باش!
__ خوشبخت! در جایی که آنهمه درد و رنج به چشم می خورد، کجا میتوان دل و دماغ خوشبخت بودن داشت؟ خوشبختی جز در تلاش برای تخفیف بدبختیها نمی تواند باشد.
از کتاب : ژان کریستف ؛جلد چهارم _ درخت آتشین
اثر : رومن رولان
وقتی همه چیز نسبی است، در دمای نزدیک به کلوین آن که دمایش یک درجه بیشتر است، گرمتر است و زندهتر و خوشبختتر