روز ششم : Mirai

کون پسری تقریبا پتج ساله وقتی خواهر کوچیکش متولد میشه و به خونه میارنش و محبت بی اندازه پدر و مادرش رو به اون می بینه از خواهرش متنفر میشه و دیگه مادرش رو دوست نداره و گاهی اوقات بهش می گه عجوزه ( اعتراف می کنم وقتی تو یک سکانس صورت مامان رو ترسناک کرد واقعا ترسیدم XD ) اما کون یه روز که به حیاط خونه شون میره خواهرش رو می بینه که از آینده اومده.....

[ اسم فیلم : میرای . تو زبان ژاپنی یعنی دختری که از آینده اومده ] 

کون هر دفعه که ناراحت میشه و به حیاط خونه شون میره در زمان سفر می کنه و خانواده خودش رو در طول زمان ملاقات میکنه :) 

با اینکه یه فیلم تخیلی به حساب میاد اما توی تمام لحظات فیلم عشق به خانواده ،حسادتی که درون کون موج میزنه معلومه ! و چقدر با کون همزاد پنداری کردم چون خوب منم حسادت رو مخصوصا به بچه های جدید تو فامیلمون دارم ! 

و علاوه بر عشق ، مفهوم زمان رو هم خیلی خوب تونست به آدم یاد بده :) من کلی چیز از این انیمه یاد گرفتم ....

اگه پدر پدر بزرگ شنا نمی کرد 

اگه مادر مادربزرگ از قصد مسابقه رو نمی باخت 

این چیزهای کوچییک وقتی جمع میشن 

چیزی که ما الان هستیم رو میسازن 

 

+ این سایت دو دنبال کننده خاموش دارد ! بیاید معرفی کنید خودتون رو لطفا ^-^ خوشحال می شم .....

 

۱۴ ۰