یه اوقاتی، حرف های به ظاهر بی اهمیت اهمیت بیشتری دارن. برای این هستن که شنیده بشن. 

مثلا وقتی معلم بهت میگه «از صبح عصبی شدم خدایا» یا «نظرت چیه امروز باهم بریم؟» یا وقتی تایپ میکنه «وای، استرسی که قبل امتحانا کشیدم..» 
تو میدونی معلمت پر از اعتماد به نفس و نیروی "تنبلی چیه بابا!" عه، یا میدونی خونشون به اونجا نمیخوره، یا میدونی از اینکه بگه استرس داره حس بدی بهش دست میده.
شاید خودشون هم متوجه نشن، اما تو کسی هستی که برا شنیدن این حرفها انتخاب کردن؛ براشون مهم نیست تو راجبشون چه فکری میکنی، چون تو، تویی. همونی که باید این حرف ها رو بشنوه. 
برای شنوای دیگران بودن یا فهمیدن اینکه آدما به ما اهمیت میدن حتما لازم نیست غزل ها و قصیده هاشون رو بشنویم یا به درد و دل های فیلسوفانه گوش بدیم؛ گاهی وقتا خیلی سادست. همینجاست. تو همین حرفای ساده قرار داره.

۳۴ ۰