می دانی من تو را زیاد در گوگل جست و جو کردم ..ویکی پدیا تو را اینگونه توصیف می کند : کروناویروسها (نام علمی: Coronaviruses) خانواده بزرگی از ویروس ها و زیر مجموعه کرونا ویریده هستند که از ویروس سرما خوردگی معمولی تا عامل بیماریهای شدیدتری همچون سارس، مرس و کووید ۱۹ را شامل میشود.کروناویروسها در دههٔ ۱۹۶۰ کشف شدند و مطالعه بر روی آنها بهطور مداوم تا اواسط دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت. این ویروس بهطور طبیعی در پستانداران و پرندگان شیوع پیدا میکند، با این حال تاکنون هفت کروناویروس منتقل شده به انسان، کشف شدهاست. آخرین نوع آنها، کرونا ویروس سندرم حاد تنفسی ۲ در دسامبر ۲۰۱۹ در شهر ووهان چین با همه گیری در انسان شیوع پیدا کرد. کرونا ویروس پس از مدت کوتاهی تمام جهان را درگیر کرد.
همین ! فقط همین !
ویکی پدیا نمی گه که من هنوز پسر دایی جدیده رو بغل نکردم ، ویکی پدیا اشک های یک خانواده رو موقع مرگ پسرشون نمی گه . ویکی پدیا نمی گه که هزاران لیست از کتابای کتابخونه رو من هنوز نخوندم چون بخاطر تو کتاب خونه ها بسته است .ویکی پدیا فقط مثل یک نمایش آمفی تئاتره همه فقط چیزی رو که صحنه هست رو می بینن و تماشاگر ها نمی دونن پشت صحنه چه خبره ! مثل شیوع طاعون و وبا و بیماری های دیگه تاریخ جهان و می دونی ..همه ی ما تماشاگریم . تماشاگر تاریخ با قیافه های متعجب ... بگذار من پشت صحنه را توصیف کنم : روزهایم تکرار و تکراری تر از قبل شده اند ، هرروز از خواب بیدار میشوم ، کتاب میخوانم ، درس هایم را مرور می کنم ، به مادر کمک می کنم ، در نت میچرخم ،پست های جدید منتشر می کنم ، با خانواده اخبار را نگاه می کنم و با دیدن هزاران نفر که به خاطر تو مردند غرق در اندوه میشوم . کم کم دارم باور می کنم ربات هستم و تو هم مسئول ربات بودن من..
اوایل آمدنت را یادت میاید ؟ همه می گفتند از خفاش ها آمدی ! همه با ترس و لرز ماسک ها را می خردیدند ..دیگر ماسک پیدا نمی کردیم .خیابان ها سوت و کور شدند و سرمان را بلند کردیم و دیدیم یک ماه است به خاطر تو بدون هیچ دلیلی در خانه میچرخیم . اما حالا کمتر کسی دارد اهمیت می دهد انگار همه باور کردیم که تو فقط یک توهمی هرچند نیستی.....راستی ! دیشب هم برای صدمین باز شنیده ایم که واکسنت را ساخته اند و گویا این بار واقعیست...گویا کم کم داری گورت را از زندگی انسان ها گم می کنی ! ممنون !
دارم تند میروم... تو خوبی هایی هم داشته ای چون بالاخره هر چیزی خوبی هم دارد دیگر ! تو کاری کردی با یک لیوان شیر کاکائو تمرینات ریاضی را حل کنم ..تو کاری کردی به یاد بیاورم که زندگی چقدر کوتاه است و کوتاهتر و کوتاهتر.... من یادم رفته بود که چقدر مدرسه ام را دوست داشتم و تو به یادم آوردی. تو چیزهای زیادی را از من گرفتی و در مقابل چیزهای زیادی را به من یا بهتر بگم ما انسان ها بخشیدی . اما خب....بالاخره تا کی ؟ تا کی ؟ تا کی می خوای بمونی ؟ تا کی می خوای این همه ادم به خاطر تو که از یه میلی متر هم کمتر نیستی بمیرند ؟ تا کی ؟
یک فرضیه دیگر هم می گوید که ما تو را خلق کردیم . و تو شاید مثل آن بچه هایی که ناخواسته به دنیا میایند مجبور به زندگی کردن شدی و هزاران ادم را به کشتن دادی ، اگر اینگونه است من از طرف آنها عذر میخواهم ..بالاخره انسان ها هم می تونن ترسناک باشن......نه ؟
خیلی ممنون از یومیکو که این چالش رو راه انداخت و منم دعوت کرد ^_^
دعوت می کنم از حنانه ، مونی ، آلما ،فاطمه کریمی عینک =)
تو هم پسر دایی جدیدت رو بغل نکردی ؟ *اشک*
( ببین خدایی چقد تفاهم ×__× )
خیلی قشنگ نوشته بودی :"
فقط دوتا اشتباه بگیرم ؟
اون یه تیکه ی " چیزی که تک تکمون عشق و امید رو با اون نشون میدیم " گفتاریه و با بقیه ی نامت نمیخونه =)
یکی دیگه هم " تویی که از یک میلیمتر هم کمتر نیستی " احتمالا میخواستی بگی کمتر هستی ! D:
+ چرا هی خوشم میاد به همه اینو بگم ؟ فکر کنم کرم دارم :/
مونی قبلا دعوت شده 😂